English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2194 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
righted U درست صحیح
right U درست صحیح
righting U درست صحیح
duly <adv.> U بطور درست و صحیح
rightfully <adv.> U بطور درست و صحیح
rightly <adv.> U بطور درست و صحیح
correctly <adv.> U بطور درست و صحیح
correctly U بطور درست و صحیح
aright <adv.> U بطور درست و صحیح
justly <adv.> U بطور درست و صحیح
properly <adv.> U بطور درست و صحیح
logical U معادل وضعیت منط قی درست یا یک
highs U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
highest U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
mistaking U درست نفهمیدن اشتباه
mistakes U درست نفهمیدن اشتباه
mistake U درست نفهمیدن اشتباه
perfectly U بدون اشتباه یا درست
authenticated U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
I see. U صحیح ( آها درست است. بله همینطور است )
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
equivalent binary digits U ارقام دودویی معادل
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
double dabble U روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
impolitic U مخالف رویه صحیح
excesses U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
excess U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
clearer U درست
clear U درست
right as a trivet U درست
right as a trivet U تن درست
right as nails U درست
righting U درست
entire U درست
in a entireness of state U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
integral U درست
properly U درست
right U درست
indefectible U درست
exactly U درست
incorrupt U درست
authentic U درست
righted U درست
in order U درست
clearest U درست
clears U درست
exacts U درست
truest U درست
conscionable U درست
truer U درست
true U درست
by fits and starts U درست
well advised U درست
genuine U درست
exacted U درست
out-and-out U درست
orthodox U درست
inviolate U درست
smack dab U درست
legitimately U درست
sock U درست
valid U درست
exact U درست
by the square U درست
true <adj.> U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
exact <adj.> U درست
convenient <adj.> U درست
orthographically U درست
proper U درست
perfect U درست
straightforward U درست
purposive <adj.> U درست
out and out U درست
functional <adj.> U درست
incorrect U نا درست
Quite [so] ! U درست!
real <adj.> U درست
straight U درست
proper <adj.> U درست
just U درست
legitimate U درست
legitimated U درست
legitimates U درست
straighter U درست
legitimating U درست
straightest U درست
perfects U درست
correct <adj.> U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
whole U درست
practicable <adj.> U درست
correct U درست
veracious U درست
suitable <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
corrects U درست
perfected U درست
even U هم درست
purposeful <adj.> U درست
plain dealing U درست
perfecting U درست
purpose-built <adj.> U درست
practical <adj.> U درست
accurate U درست
correcting U درست
aright U درست
mishears U درست نشنیدن
fair shake <idiom> U رفتار درست
inexact U درست نشده
trims U درست کردن
land U درست به هدف
divination U حدس درست
on the button <idiom> U درست سر موقع
fabricating U درست کردن
spitting image <idiom> U درست مثل
to the tick U درست درسروقت
make up U درست کردن
fabricates U درست کردن
mishear U درست نشنیدن
trimmest U درست کردن
trim U درست کردن
orthography U درست نویسی
misheard U درست نشنیدن
righting U درست شدن
fabricated U درست کردن
right U درست شدن
fabricate U درست کردن
It didnt work out. U درست درنیامد
mishearing U درست نشنیدن
dead astern U درست پاشنه
next in fornt of U درست در جلو
I didnt quite get it. U درست نفهمیدم
8oclock sharp (on the dot). U درست سرساعت 8
righted U درست شدن
misconceive U درست نفهمیدن
indite U درست کردن
point device U بسیار درست
right you are U درست است
that is right U درست است
rightable U درست شدنی
mistook U درست نفهمیدن
selfsame U درست همان
framable U درست کردنی
plain dealing U سودای درست
to put to rights U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
redd U درست کردن
valid U قانونی درست
just in time U درست بموقع
pointdovice U بسیار درست
right oh! U درست است
Recent search history Forum search
1دقیق ترین معادل business در فارسی چه است؟
1olivine
1 if there's any justice
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
2مهرآسا
2مهرآسا
1chand sabaei is correct or chand sabahi
2municipal personel OR municipality personel?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com